به گزارش راهبرد معاصر؛ ورود مستقیم ترکیه به میدان درگیری ها در یمن بنا به درخواست و پیشنهاد ریاض، ابعاد پیچیده ای دارد. در واقع طلب مساعدت ریاض از آنکارا برای قرار گرفتن ترکیه کنار سعودی ها در یمن در شرایطی اتفاق افتاده است که سعودی در یک بن بست عملیاتی – میدانی در جبهه مأرب گرفتار شده است. از این رو با وارد کردن ترکیه به عنوان یک متحد در کنار خود به دنبال تغییر معادلات و خروج از شرایط تحمیلی از وضعیت میدانی مأرب بطور خاص و یمن به طور عام است.
با این حال در روزهای گذشته تحلیل های زیادی در راستای اهمیت ورود ترکیه به یمن برای ریاض صورت گرفت و ارزیابی های مختلفی پیرامون آن انجام شد. به علاوه اینکه در این مدت زمان کوتاه از رسانه ای شدن این موضوع به دلایل اصلی پاسخگویی سریع ترکیه به پیشنهاد سعودی اشاراتی شد، اما آنچه کمتر بدان پرداخته شد و یا مورد غفلت قرار گرفت تهدیداتی است که به دنبال این تصمیمِ ترکیه برای منافع آنکارا بوجود می آید.
واقعیت امر این است که ماهیت پاسخ سریع و بی درنگ آنکارا به دعوت ریاض برای حضور فعال و عریان در یمن بنا به هر دلیل یا هدفی صورت گرفته باشد به معنای اعلان جنگ مستقیم و آشکار آنکارا به انصارالله و دولت نجات ملی می باشد. به عبارت بهتر اینکه حضور در یمن بنا به هر دلیلی مانند همزاد پنداری آنکارا با اخوانی ها و حمایت از آنها، تداوم رهیافت های توسعه طلبانه و مداخله جویانه ترکیه در مناطق بحران و حتی ایده استفاده از این فرصت برای عبور از اختلافات و تعارضاتش با ریاض و ... باشد، در عمل گویای اعلان جنگ به صنعاء می باشد. در واقع همانگونه که بخشی از سیاست خارجی ترکیه و اهداف مبتنی بر آن از مسیر یمن می گذرد، تهدیدات تازه علیه منافع ترکیه در مناطقی چون دریای سرخ، دریای عرب و باب المندب نیز از درون معادلات یمن ظهور خواهد کرد.
با توجه به اینکه آنکارا به عنوان متحد عملیاتی سعودی وارد جبهه درگیری ها در مأرب شده است، تقویت خطوط دفاعی متحدان ائتلاف سعودی و نیروهای وابسته به آن (دولت مستعفی) بویژه ستون فقرات پیاده نظام آن یعنی حزب اخوانی الاصلاح را در دستور کار قرار داده است؛ به همین رو از تمام گزینه های در دسترس و شناخته شده در این باره بهره خواهد برد. تهییج نیروهای میدانی اخوانی، ارسال تجهیزات و تسلیحات نظامی و اعزام و انتقال مزدوران و عناصر گروهک های تروریستی از سوریه به یمن جهت تأمین مطالبات سعودی، اموری است که آنکارا در یمن بدنبال اجرای آن است. با این حال هنوز درباره کم و کیف حضور ترکیه و کمیت و کیفیت نقش آفرینی آن در یمن و میزان عملکرد و کنش گری آن اطلاعات دقیقی وجود ندارد و هر آنچه هست تنها گمانه زنی بوده و بر اساس حدس و تخمین های تقریبی – تحلیلی است.
فارغ از حدس و گمان ها درباره دامنه و حدود فعالیت ترکیه در یمن در ذیل ائتلاف سعودی و در تبعیت از آن، آنچه در این باره مهم به نظر می رسد واکنش هایی است که از سوی صنعاء نسبت به این تصمیم آنکارا صورت می گیرد. بطوریکه می توان گفت صنعاء مطمئناً در راستای تقابل با این اقدام آنکارا راهبردهای تلافی جویانه ای را تدارک خواهد دید.
از این رو مفروضاتی که می توان به عنوان اقدامات تقابلی و تلافی جویانه دولت نجات ملی علیه منافع ترکیه در یمن و محیط پیرامونی آن در نظر گرفت در ذیل چند رهیافت راهبردی قرار خواهند گرفت. اول اینکه صنعاء در عرصه دیپلماتیک دست به کار خواهد شد و تلاش خواهد کرد تا این اقدام مداخله جویانه آشکار ترکیه که خلاف قوانین بین المللی است را در مجامع بین المللی محکوم کند و افکار عمومی را علیه آنکارا با خود همراه سازد. در مرحله دوم که موازی با تلاش های دیپلماتیک خواهد بود صنعاء به سمت تشدید فشارهای میدانی در مأرب گام خواهد برداشت و از شگفتانه های عملیاتی در میدان نبرد رونمایی خواهد کرد.
در وهله سوم دولت نجات ملی از حربه های میدانی خود علیه مواضع ترکیه در مناطق و موقعیت های استقراری آنکارا در قالب پایگاه ها و ایستگاه های نظامی – اطلاعاتی استفاده خواهد کرد. به عبارت بهتر با توجه به تلاش های آنکارا در سال های گذشته جهت نفوذ در ساحل غربی یمن در راستای تکمیل روند پازل گونه حضور فعال در دریای سرخ به واسطه سیاستگذاری های میدانی در جیبوتی، سومالی و بندر سواکین در سودان، دست دولت نجات ملی برای تعیین بانک اهداف علیه ترکیه باز است. به علاوه اینکه عبور کشتی های ترکیه از آبراه بین المللی باب المندب می تواند کار صنعاء را بیش از پیش جهت عملیات های تلافی جویانه علیه آنکارا آسان کند. به بیانی جامع تر اینکه کمربند ژئوپلیتیکیِ ترکیه که در راستای اتصال منافعش از دریای سرخ به سمت خلیج فارس و پایگاه آنها در قطر طراحی شده است این قابلیت را داراست که به پاشنه آشیل ترکیه در نبرد با صنعاء تبدیل شود.
بنابراین قرار گرفتن ترکیه در صفوف متجاوزان علیه صنعاء در میدان پُر ازدحام مأرب آنگونه که نشان می دهد خالی از چالش و تهدید نخواهد بود. به علاوه اینکه نباید فراموش کرد که میدان یمن به واسطه شناخت اقلیمی نیروهای انصارالله، ارتش، کمیته های مردمی و قبایل، از مناطق مورد تنش مانند مأرب به مراتب متفاوت تر از دیگر میادین مانند قره باغ و لیبی است که ترکیه با استفاده از عناصر تروریستی و شبه نظامیان خارجی توانست هژمونی خود را بر آنجا تحمیل کند. بطوریکه می توان گفت چنگ زدن عجولانه آنکارا به ریسمان پوسیده سعودی، آنها را در باتلاق یمن گرفتار خواهد کرد.